سرودن از تو

سرودن از تو شده کار صبح و شام من
تکرار اسم تو گشته ورد گاه و بیگاه من
سر نهادن به کوی تو شده آرزوی والای من
با تو بودن گشته بزرگترین افتخار من
ابتلا به عشق تو زیبا ترین رویای من

ای شهزاده ، ای محبوب رویایی
چگونه توانم نامت برم
که نامت مقدس است مثل آیه های قرآن
و من چگونه بی وضو و بدون غسل از تو بگویم ؟
و جز اشک با چه توانم وضو گرفت ؟
و جز در دریای غم کجا توانم غسل تعمید کرد ؟

خدایا عاقل بودم ، دیوانه و مجنونم کردی
خام بودم ، پخته شدم ، سوختم
خدایا کارم از جنون گذشت
و از سوختن
خداوندا آزمودیم
در حد توانم جنگیدم
و باز هم خواهم جنگید
خدایا
نه شوق بهشتت دارم
نه ترس جهنمت
شوقم شوق دیدار یارم است
و ترسم ترس فراقش