غنچه ها هنوز تشنه اند
نه تشنه ی آب
نه تشنه ی خورشید
بلکه تشنه ی محبت تو
بلکه تشنه ی نگاه تو
غنچه های کوچک باغچه در چلچراغ چشم های تو چشمه ی خورشید را جستجو میکردند
اما
تو از چشمه ی چشم هایت محرومشان کردی
وقتی که به دیدن گل ها می امدی بهانه ای بود برای من
که من هم برای دیدن تو بیایم
پس نه فقط گلها من را نیز محروم کردی